«جماعت تبلیغ» [یا نهضت دعوت و تبلیغ] جنبشی جهانی برای ترویج و تعلیم اسلام است. این گروه خود را وقف آن کرده که با تأکید دوباره بر اصول اساسی اسلام، مسلمانانی را که از دین دور شدهاند به آغوش اسلام بازگرداند. درعینحال، هدف از تبلیغ دینی، تقویت ایمان خود اعضای جماعت تبلیغ نیز هست. این سازمان خود را یک سازمان غیرسیاسی اعلام کرده و ازآنجاکه تماماً در داخل اجتماع مسلمانان فعالیت دارد، تقریباً از دید دیگران پنهان است.
جماعت تبلیغ از نفوذ زیادی برخوردار است. به نظر میرسد جماعت تبلیغ رسالت جدیدی را در اجتماع گستردهتر مسلمانان کشف کرده است، یعنی در جایی که چندان در محظور قرار نداشته و به نحو فزایندهای در سراسر اروپا مسلمانان را به خود جلب میکند. بنیانگذار این سازمان، [مولانا] محمّدالیاس [کاندهلوی]، از سال 1885 تا 1944 در هندوستان میزیست. او در دانشگاه اسلامی [دارالعلوم] دیوبند، که خانوادهاش با آن مربوط بود، درس خواند. عنوانی که [مولانا] الیاس خود ترجیح میداد برای نهضتش بهکار برد اصطلاح اردوی «تحریک ایمان» بود که بهمعنای «نهضت ایمان» است.
جماعت تبلیغ ماهیتاً افقی جهانی را مدنظر داشته است. طبق کاملترین تحقیقی که تاکنون دربارة آن به زبان انگلیسی منتشر شده است، این جنبش در اوایل دهة 1970 از هند به سیوچهار کشور در شبهقارة هند، سرزمینهای عربی، آفریقا، و آسیای جنوب شرقی پخش شد. در سالهای پایانی دهة 1980 دامنة فعالیت آن در حدود نود کشور تخمین زده میشد. از جمله در بین اقلیت مسلمان ایالات متحدة آمریکا، کانادا و ترینیداد.
حضور جماعت تبلیغ در انگلستان اکنون کاملاً جا افتاده است. آنها یک تشکیلات ملی دارند که مرکز آن در مسجد مرکزی و مدرسة وابسته به آن در دوزبری قرار دارد. این مرکز را برخی «دارالعلوم» مینامند اگرچه نام رسمی آن «جمعیت تعلیمات اسلام» است. جماعت تبلیغ امروزه در سایر کشورهای اروپایی بهویژه در فرانسه و در بلژیک نیز پیروان (هواداران) زیادی دارد. در این کشورهای فرانسهزبان اغلب با نام Foiet Pratique (جنبش ایمان و عمل) شناخته میشود. از اعضای جماعت تبلیغ در انگلستان شنیدهام که این جنبش در اسپانیا و هلند نیز حضور دارد. به نظر میرسد که رواج جماعت تبلیغ در اروپا در پی گسترش حضور اجتماعات مراکشی در سراسر اروپا تحقق یافته است.
تبلیغیها افرادی ماجراجویند. بهعنوان یک حکایت بد نیست بگویم که اعضایی
از تبلیغیهای بریتانیا را دیده یا دربارهشان شنیدهام که مـأموریتهای
تبلیغی خود موسوم به «گشت» یا «خروج» را در مناطق دوردستی در اروپا از
قبیل آلمان شرقی، چکسلواکی سابق و مجارستان نیز انجام دادهاند. سفرهای
اعضا به مناطق دوردست مستلزم جسارت شخصی آنان است؛ زیرا آنان بهخوبی
مطلعند که در دید مأموران مهاجرت و گمرک کشورهایی که به آنها سفر
میکنند غریب و نامأنوس جلوه میکنند و مأموریت آنها برای تماسگیری و
ملاقات مسلمانان کشورهایی که از آنها میگذرند ممکن است اصلاً موفقیتی
دربر نداشته باشد.
این حقیقت که چنین مأموریتهایی اصلاً صورت میگیرد نشانگر دو نکتة بنیادی و
تا حدودی متناقض دربارة جنبش تبلیغ است. اولین نکته این است که انگیزة
اعضای جماعت تبلیغ بسیار قوی بوده و از ایمانی عمیق و استوار برخوردارند.
آنان با آغوشی باز به مصاف دشواریهای ناشی از کار تبلیغی در کشورهای
ناآشنا میروند تا به تعهداتی که آگاهانه تقبل کردهاند عمل کنند. نکتة دوم
این است که برای مسلمانانی که در هر صورت بخشی از یک شبکة جهانی روابط و
اعمال نفوذ به شمار میروند، چنین مسافرتهایی راحتتر و بیدردسرتر از
آنچه ممکن است به نظر بینندة غربی برسد، صورت میگیرند.
موضوع اصلی این پژوهش پرداختن به جلوة بیرونی جماعت تبلیغ در بریتانیا و
رابطة آن با جنبش جهانی تبلیغ، به انضمام رابطة شگفتآوری که بین این جنبش
در بریتانیا و در مراکش وجود دارد (رابطهای که انعطافپذیری و توان
سازگاری این جنبش را نشان میدهد) است. تماسهای مداومی میان جماعت تبلیغ
انگلستان و مراکش وجود دارد و دانشجویان ارشدی از مراکش در میان دانشجویان و
بازدیدکنندگان مدرسه دیده میشود و دانشآموزان جوان مراکشی، که اغلب از
خانوادههای مراکشی مقیم فرانسهاند، در مدرسه درس میخوانند. نتیجة ضمنی
این مشاهدات این است که آن نسخهای از همبستگی اسلامی که از طریق جماعت
تبلیغ بیان و اشاعه میشود قادر است نه تنها در ورای تفاوتهای عمیق فرهنگی
و زبانی قرار گیرد، بلکه تقسیمبندیهای درونی سنّت علما در اجتماع
مسلمانان را نیز تحتالشعاع قرار دهد، چه مسلمانان شمال آفریقا مالکی
مذهباند حال آنکه مذهب مسلمانان هند حنفی است.
دلیل جذابیت جماعت تبلیغ هرچه که باشد، یک ویژگی زندة این جنبش این است که
بهگونهای واقعی یک پدیدة جهانمیهن (Cosmopolitan) است. یک مثال خوب وضع
محصل مراکشی در دوزبری است که زبان مادریاش فرانسوی یا عربی مراکشی یا هر
دو است؛ اما در مدرسه با عربی کلاسیک و اردو که زبانهای تعلیم در
دوزبریاند دستوپنجه نرم میکند، و درعینحال در اطراف خود گجراتی و
انگلیسی میشنود. به گفتة افراد مطلعی که مورد مصاحبه قرار گرفتهاند،
زبانی که اغلب در ارتباطهای بینالمللی در جلسات مسلمانان تبلیغی که
پیشینههای ملی، زبانی و قومی گوناگون دارند مورد استفاده قرار میگیرد،
انگلیسی است. درعینحال، افراد مطلعی که در جریان این پژوهش پیرامون جنبش
تبلیغ با آنها برخورد داشتم از جمله شامل مسلمانان گجراتی از کیپتاون
آفریقای جنوبی و زامبیا و نیز کرالیهای مسلمان جنوب هند که اکنون مقیم
بیرمنگام، لیدز و دوزبریاند، همة آنها از زمان مهاجرت خود به انگلستان به
بیرون از کشور سفر کردهاند.
یکی از فعالان تبلیغ که با من دوستی دارد اصلاً اهل تریواندروم، مرکز
[ایالت] کرالا در جنوب هند، است. جامعة مسلمان کرالا نسبتبه ریشههای
قدیمی خود، که پیش از ورود مغولها به شمال هند اسلام آورده بودند، مباهات
میکنند. او پس از مرگ پدرش نزد عموی خود در رانگون، پایتخت برمه، میرود و
از آن طریق در جوانی به انگلستان میآید. زبان مادری او مالیالام است و
برمهای، اردو و انگلیسی را هم در مدت اقامت خود در برمه آموخته است،
البته علاوهبر دانش خواندن قرآن به عربی، در رانگون او برای کسب مدرک
آموزشی انگلیسی درس خوانده و در همانجا با وعاظ جماعت تبلیغ سروکار پیدا
کرده است. تعهد او به جماعت تبلیغ بعد از ورود به انگلستان و پس از آنکه
دانشجویان پاکستانی او را به جلسات تبلیغ در دوزبری میبرند، شکوفا میشود.
بهعبارتی، پیشینة چند فرهنگی و چند زبانی این مرد و آگاهی تصادفی او نسبت
به مسائل عمومی جهان، از او یک چهرة تبلیغی نوعی و شاخص میسازد.
در این مرحله باید به تأثیری که تقوای عمیق و واقعی تبلیغیها و شوروشوق
آنها بر من گذاشته است نیز اشاره کنم. فعالان این جنبش تأکید دارند که هیچ
پیششرطی برای عضویت در تبلیغ نگذاشتهاند و هیچ اجباری برای پیوستن
مسلمانان در کار نیست. اما تعمق و تفکر شعفانگیز و خاموش دربارة خداوند و
اندیشة زندگی خوب اسلامی و نیز فرصت دستیابی به شرایطی که در آن بتوانند
وظایف اسلامی خود نسبتبه جامعه را تحقق بخشند، مسلمانان را به عضویت و
فعالیت در این جنبش جلب میکند.
شاید قدرت این نهضت در ساختار چند حلقهای متحدالمرکز (Concentric) آن
نهفته باشد که هستهای داخلی از فعالان تمام وقت دارد، و در پیرامون آن
حلقهای از هواداران مشتاق وجود دارند که ممکن است بیایند و بروند. این شکل
تشکیلاتی برای کادرگیری از افراد فعال بسیار مناسب است.
تبلیغیها اغلب از احساس رضایتی که در مأموریتهای تبلیغی نهفته است سخن
میگویند. در این مـأموریتها گروهی متشکل از دهواندی مسلمان باهم به شهر
یا ناحیه یا حتی کشور دیگری میروند تا مبانی اعتقادی خود را به همکیشان
مسلمان خود تعلیم دهند. در آنجا، دور از مسائل پیرامونیِ آشنا و ملاحظات
روزمره، سخن همواره دربارة موضوعات دینی و اخلاقی است، و افراد باتجربه
تازهواردان را هدایت [و راهنمایی] میکنند و خود مبلغان پس از بازگشت به
وطن احساس سرزندگی، شعف و رضامندی میکنند. [و] تردیدی نیست که نهضت تبلیغ
بهعنوان یک جنبش جهانی در کار خود کامیاب است.
جذابیت تبلیغیها در مضمونی گستردهتر
در شرایط امروزی جهان، اعضای تبلیغ، در جریان مسافرتهایی که بهمنظور مشخص
امور تبلیغی یا به هر منظور دیگر نظیر تجارت، دیدار افراد خانواده و مسائل
اجتماعی به عمل میآورند، از هر فرصتی برای پیشبرد اهداف خود استفاده
میکنند. اما بهرغم اینکه فرصتهای زیادی برای فعالیت تبلیغیها در عصر
مهاجرتها و مسافرتهای سریع بوده و هست، سؤالی که هنوز برجا میماند این
است که چه چیزی نهضت تبلیغ را در بیرون از اجتماع اولیة خود چنین موفق کرده
است؟ به نظر میرسد پاسخ در سبک نوآیینکردن (Proselytisation) تبلیغیها
نهفته باشد که هم فعالان را انگیزهمند میکند تا ایمان خود را تا جای ممکن
در خارج پخش کنند و هم بهطرق گوناگون برای مخاطبان جذابیت دارد.
فعالیتهای تبلیغ موبهمو مبتنی بر رهنمودهای بنیانگذار جنبش (مولانا
محمّدالیاس) است. او رسالت شخصی خویش را آغاز کرد و پس از مدتی جماعت دعوت و
تبلیغ را بنیاد نهاد، زیرا سرشار از این نیاز شده بود که حقیقت اسلام را
آن طور که میدید به مسلمانان ناآگاهی که اسماً مسلمان بودند و او را در
شمال هند احاطه کرده بودند آشکار کند و به آنان جوهر واقعی دین را بیاموزد.
شیوة عمل او بهزعم خویش مبتنی بر روشی بود که حضرت محمّد
[صلّیاللهعلیهوسلّم] در پیش گرفته بود.
[مولانا] الیاس اصولی را وضع کرد که شامل تأکید بر این موضوعات بود:
1. مرکزیت «کلمه»، یعنی لااله الا الله محمّد رسولالله، که میبایستی خود
درک شده و مدام بر زبان آورده شود؛ 2. اهمیت نماز که مقصود درونی آن کمک به
مؤمنان برای دوری گزیدن از گناهان و اعمال شنیع است؛ 3. رفتار صحیح با
همکیشان مسلمان، هر که میخواهند باشند، که در پیشبرد آن فرد آمادة قربانی
کردن حقوق خویش باشد؛ 4. برگرفتن این آرمان که هر مسلمان باید به منظور
رضای خدا دست به هر کاری بزند، آمادة شرکت شخصی در سفرهای تبلیغی و در تلاش
برای نشر آگاهی از دین حقیقی در جامعة مسلمانان باشد. به این اصول ایجابی
این دستور سلبی نیز افزوده شده است که مسلمانان باید از اتلاف وقت خود در
سخن و کردار بیهوده احتراز کنند و البته باید از هر نوع عمل گناه دوری
جویند.
[مولانا الیاس] در اواخر عمرش دربارة شیوةهای موعظه، تعلیم و «خروج»،
دیدگاههای مشخصتری ارائه کرد، از جمله بر «ذکر» و بر یادگیری و دانش یا
«علم» تاکید نمود. [مولانا] الیاس یادگیری و ذکر را به مثابة دو چرخ ارابة
کارش بهحساب میآورد و میگفت که دانش بدون ذکر، مردم را به تاریکی و
تباهی سوق میدهد، و ذکر بدون دانش، هوسهای دنیا را در سر آنان میپروراند
و به نافرمانی [از خدا] میانجامد. او بر آن بود که بدون دانش و ذکر، جنبش
وی خصلت معنوی خود را از دست داده و به مادیگرایی درمیغلتد.
این جنبش که از هند در دهة 1920 آغاز شد چرا در شرایط امروزی و در کشورها و
اوضاع بسیار متفاوت از چنین جذابیتی برخوردار است؟ ژیل کپل به مکانیسمی
اشاره کرده است که علت جذابیت اسلام در میان جمعیتهای مهاجر در خارج از
کشورهای خودشان و بیرون از دارالاسلام یا قلمرو اسلام را تبیین میکند. این
مکانیسم اساساً عبارت است از تلاش فرد مهاجر برای یافتن یک هویت، و شاید
به نحو قویتری در مورد فرزندان مهاجران مسلمان صادق باشد که احیاناً شرایط
تابعیت اروپایی را داشته یا در حال حاضر تبعه محسوب میشوند. مثلاً یک
الجزایری که دوران اقامتش در فرانسه یا در یک نقطة دیگر اروپا طولانی
میشود به مرور زمان درمییابد که از کشور اصلی خود که تجربهاش را هیچگاه
نداشته کاملاً بریده است. در عینحال، همسایگان فرانسویاش این مطلب را
برایش روشن میکنند که او نمیتواند خود را فرانسوی بهشمار آورد، هرچند که
شرایط قانونی او چنین اقتضا کند. جذابیت اسلام در چنین موقعیتی بدیهی
میشود. اسلام بهعنوان منبع جاودانی از هویت در خدمت فردی که جهتگیری ملی
خود را از دست داده است قرار میگیرد.
نهضت تبلیغ که فلسفة آن طرفدارانش را تشویق به مسافرت هرچه بیشتر و
بهرهگیری از همة اشکال تماس برای اشاعة ایمان اسلامیمیکند، بهنحو بسیار
مناسبی قادر به پرکردن این فضا و استفاده از تحولات مذکور است. دلیل امر
این است که این تشکیلات ساده و در حد گستردهای دموکراتیک بوده و به مؤمنی
که تازه عضوگیری شده امکان ترقی فوری میدهد. عضو جدید از همان ابتدا به
مشارکت تشویق میشود. او پس از آن که شهادتین را بر زبان آورد و تحت یک
برنامة ذکر و دعا قرار گرفت، خود آمادة شرکت در سفرهای تبلیغی در حد یک
مبلغ جزء میشود. در ابتداییترین سطح، گیرایی جنبش تبلیغ چنان است که به
عضو جدید میگوید که او بلافاصله میتواند کاری را برای سازمان انجام دهد،
درحالیکه شناخت عمیقتر ممکن است بعداً حاصل شود.
نهضت تبلیغ مانند سایر سازمانها، مفهوم خدمت در گروه را هم بهعنوان
ابزاری برای تحکیم پیوندها و وفاداری اعضایش بهکار میگیرد و هم برای
دادن احساس رضایت به آن، دورههای کوتاهی را که فرد دور از منزل خود و
همراه اعضای تبلیغی میگذراند در خدمت تعمیق وفاداری و تعهد اعضا قرار
میگیرد. به دلیل ماهیت چند حلقهای سازمان، که در آن گروهی از کارکنان
تمام وقت از سوی یک حلقة بیرونی اعضای باتجربهتر احاطه شدهاند و در
پیرامون آنها دورترین حلقة متشکل از همکاران گاهبهگاه قرار گرفته، در
سازمان همواره سطحی وجود دارد که فرد در آن احساس راحتی میکند و درعینحال
همیشه کسی از میان فعالان سازمان با او آشناست تا در موقع متقضی طرف مشورت
قرار گیرد.
در طول حیات [مولانا] محمّدالیاس نهضت تبلیغ محدود به شبهقارة هند بود،
اما در دهة 1950 شروع به گسترش به بیرون میکند. براساس اطلاعاتی که من خود
از افراد مطلع بهدست آوردهام، اولین گروههای تبلیغی در سال 1956 به
انگلستان وارد شدند. ظاهراً اولین حرکت نفوذی عمده به سایر مناطق اروپا در
دهة 1960 صورت گرفته است. بهطور مثال، گرچه اولین مأموریت تبلیغیها در
فرانسه در سال 1962 با شکست مواجه شد، اما تا سال 1967 این سازمان در کشور
مذکور بهطور مؤثری استقرار یافته بود.
تبلیغی جماعت، مدرنیسم اسـلامی و جهـانمیهنـیگری
یک ناظر بیرونی ممکن است چنین نتیجه بگیرد که جماعت تبلیغ سازمانی است که
قصد دارد انضباط یک گذشتة اسطورهای را دوباره تحمیل کند، یا پیروانش را
بهسوی جداییطلبی یا انزوا از اجتماعات دیگر سوق دهد. در واقع، جامعة
اسلامی از دید ناظران غربی، که آنچه را میبینند نادرست تفسیر میکنند،
جامعهای «عقبمانده» جلوه میکند. این ناظران اغلب درک خود را در پرتو
آنچه که «بنیادگرایی» اسلامی میخوانند سازمان میدهند. اما
«بنیادگرایی» اساساً مفهومی غربی است و ربطی به اسلام ندارد و صرفاً
شیوهای است که براساس آن ناظران غربی اسلام میتوانند سازمانهای اسلامی
را ردهبندی کرده و بههم ربط دهند، درحالیکه در عمل ممکن است بین این
سازمانها هیچ چیز مشترکی نباشد. این در واقع مصداق بارز آن چیزی است که
ادوارد سعید آن را «برچسب اجباری» مینامد.
در عنوان «بنیادگرایی» این مفهوم نهفته است که فعالان اسلامی واپسگرایند و
طرز فکرشان بهنوعی قرون وسطایی بوده و با شیوههای غربی سازماندهی جامعه ـ
که بهگونهای مسلم مساعدترین شیوه برای توسعه اجتماعی و انسانی فرض
میشود ـ در تقابل است. این دیدگاه جای زیادی برای بحث دارد، اما من خود را
صرفاً به یک ارزیابی انتقادی از این مفهوم که اسلام دین واپسگراست محدود
کرده و استدلال میکنم که سازمانهایی نظیر جماعت تبلیغ اساساً نوآور و
پیشرو هستند تا گذشتهگرا و ارتجاعی.
از یک جنبه، در برخی موارد میتوان تبلیغ را از انواع سازمانهایی دانست که
از دید غربی «بنیادگرا»، یا به قول فرانسویان متعصب مذهبی (Integriste)،
توصیف میشوند. این نهضت از مسلمانانی که با آنها سروکار مییابد میخواهد
که اسلام را رکن اصلی زندگی خویش قرار داده و زندگی خود را براساس ضوابط
مأخوذ از اسلام سامان دهند. تبلیغیها همچنین این موضوع را روشن میکنند که
برای مسلمانان غیرممکن است بخشهایی از اسلام را که با زندگی آنها تطبیق
دارد برگزینند و جنبههایی را کنار بگذارند؛ یا همه چیز را باید پذیرفت یا
کلاً ازآن صرفنظر کرد. ما از سوی دیگر، مفهوم «بنیادگرایی» خود از دیدگاه
مسلمانان بحثانگیز است.
در یک مفهوم روش جماعت تبلیغ «غیربنیادگرا» محسوب میشود، زیرا تنها با
مذهب در قلمروی خصوصی سروکار دارد و غیرسیاسی است. سازمانهای معاصر در
کشورهای اسلامی که توسط غربیها «بنیادگرایی» نامیده میشوند، در مجموع
بلندپروازیهای سیاسی دارند. حتی در درون کشورهای اسلامی، نهضت تبلیغ خود
را درگیر این بحث نمیکند که اسلام باید چارچوب زندگی سیاسی را تعیین کند.
در ضمن تبلیغیها این دیدگاه اسلام درستایمان (Orthodox) را اتخاذ
کردهاند که بیرون از کشورهای اسلامی مسلمانان به لحاظ سیاسی موظفند که
همچون شهروندان مسئول جامعهای که در آن بهسر میبرند، زندگی کنند.
من معتقدم پدیدههایی از قبیل جماعت تبلیغ، چه آنها را «بنیادگرا» تلقی
کنیم یا نکنیم، باید کاملاً پدیدههایی مدرن محسوب شوند. پاسخ
سازمانهایی از نوع جماعت تبلیغ به شرایط تغییریافته، اتخاذ رویکرد
انعطافپذیر به سازماندهی یک جامعة اسلامی است. آنها بدون اینکه چیزی از
گذشته را رد کنند، آن را به شیوههای جدیدی اعمال میکنند و انطباق
میدهند. انعطافپذیری اسلام چیزی است که بسیاری از افراد مطلعی که با
آنها صحبت کردهام بر آن تأکید داشتهاند.
علاوهبر آن، جماعت تبلیغ یک سازمان دروننگر که هدف آن تولید یک جامعة
منزوی و فرورفته در خود باشد نیست. اغلب گفته میشود که مفاهیمی چون
«اجتماع مسلمانان» در مورد مسلمانان انگلستان یا سایر نقاط اروپا
گمراهکننده و نامناسب است؛ زیرا جمعیتهای مسلمان اروپا خاستگاههای
متفاوت داشته و گروه واحدی را تشکیل نمیدهند. با این همه، هدف جماعت
تبلیغ پیوند دادن گروههای مختلف به یکدیگر و ایجاد جامعهای از مسلمین
است که نه تنها اسلامی و مدرن بلکه جهانی و فراملیتی است.
سبک فعالیت جماعت تبلیغ، از همان روزهای بنیادگذاریش توسط [مولانا]
محمّدالیاس، تأیید این نظر است. او در چارچوب مکاتب فقهی اسلام نیز کوشید
تا تعالیم مکتب خود، یعنی مکتب حنفی، را با تفاسیر و قضاوتهای سایر مکاتب
سازش دهد. پیروان امروزی مؤسس نظر مشابهی دارند. رئیس یکی از کمیتههای
مساجد در بیرمنگام از اختلاف بین پیروان اسلام اظهار تأسف کرده و آن را کم
اهمیت دانست، و بر اهمیت اصول پایة اسلام که مورد وفاق همگان است تأکید
ورزید. دید تبلیغیها نسبتبه اسلام، دیانت واحد مؤمنانی است که متقابلاً
یکدیگر را درک و حمایت میکنند و خود را محدود به اجتماع خاصی نمیدانند.
تبلیغیها دامنة بینالمللی نهضت خود را مایة مباهات دانسته، سفرهایی را که
خود انجام دادهاند با خاطرهای خوش بازگو نموده، و ترکیب متنوع اعضای
سازمان خود را خاطرنشان میکنند. دریافت من این است که آنان دورنمای نهضت
تبلیغ را همچون چارچوبی در نظر میگیرند که در درون آن یک جامعة جهانی
اسلامی بتواند بنا شود. ماهیت غیرسیاسی نهضت ایشان و هدف اعلام شدة آنان
مبنی بر برقراری روابط حسنه با ساختارهای مدنی و سیاسی جوامع غیرمسلمانی که
در آن زندگی میکنند نیز نشانگر جنبة دیگری از آرمانهای جهانی آنان است.
جامعة اسلامی مورد نظر آنان اساساً پدیدة نوینی خواهد بود.
منبع: اسلام در اروپا، با اقتباس و تلخیص.
نقل از : مجله ندای اسلام
برادر گرامی لینک شدی
سلام
با موضوع (مرواریدهای طلائی ) آپم
منتظر حضور و نظرات سازنده شما هستم
سلام به روزم
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
سایت اسلامی با اسم اسلامیک جاسک آغاز بکار کرد
زندگی دنیا هر چه قدر طولانی باشد بهر حال پایان می یابد و مال و منال آن هر اندازه افزایش یابد،روزی میرسد که از دست می رود در صورتیکه زندگی آخرت هیچوقت پایان نمی پذیرد و نعمتهای آن جاودانی است.
info@islamicjask.com
www.islamicjask.com
علیکم السلام
لینک شدید .
سلام علیکم برادر عزیزم
خیلی وقت بود که به شماسرنزده بودم
حقیقتا وبلاگ پرمحتوایی دارید....
خداوند خیرتان دهد و در این راه بر نیرویتان بیافزاید
انشالله
علیکم السلام
ممنونم برادر
خوشحال شدیم .
جزاکم الله خیرا
سلام العلیکم خسته نباشید مطالب وبلاگتون بسیار خوب و مفید است جزاک الله (فی امان الله)
علیکم السلام و رحمة الله
الحمدلله
التماس دعا
جزاکم الله خیرا
سلام
خیلی جالب بود،
سلام دوست گرامی
با دو مطلب جدید به روزم ممنون میشم اگه بیاید و بخونید. با عنوانهای:
1. آیینه اى در برابر دنیاى ۱,۴ میلیاردى مسلمان(حتما بخوانید...
2. شمشیر محمد (Mohammad's Sword)
خداوند یاورتون...
سلام عزیز ..... خسته نباشید
منتظر حضورگرم ودیدگاهتون هستم
علیکم السلام و رحمة الله
قبلا با وبلاگتان اشنا شدم .
تقریبا هر چند روز یک بار مراجعه میکنم ولی تا کنون وقت گذاشتن نظر نداشتم .
ان شاءالله موفق و سربلند باشید و بر منهج نبی اکرم -صلی الله علیه و اله و سلم- حرکت کنید .
جزاکم الله خیرا
سلام بر برادرم عبدالقیوم
باز سپاسگزارم از اطلاع رسانی های بجای تان. الله تعالی خیرتان دهد و قدمهایتان را در خدمت به اسلام و مسلمین استوار گرداند.
با ادامه آزادی در اسلام بروزم و منتظر حضورتان[لبخند]
با سلام خدمت شما برادر گرامی فقط گفتم عرض ادبی کرده باشیم وبگم که مطالب رو اپ کردم منتظرت هستم جزاک الله خیرا
مطلب زیبای بود لطفا در مورد جماعت تبلیغ و روش کار آنها بیشتر بگین...
واقعا مطلب جالبی بود جزاک الله خیراً خدوند جماعت تبلیغیان را اخلاص عمل در این راه عنایت بفرماید
نظر لطفتونه
موفق باشید
التماس دعا