شجره ی طیبه

درس اندیشه و اخلاق اسلامی ، دفاع از اسلام و پاسخ به شبهات حول آن،دانلود تلاوت،سخنرانی،کتاب ، متنوع و گوناگون

شجره ی طیبه

درس اندیشه و اخلاق اسلامی ، دفاع از اسلام و پاسخ به شبهات حول آن،دانلود تلاوت،سخنرانی،کتاب ، متنوع و گوناگون

سخنرانی مولانا سید ابوالحسن ندوی در دانشکده فنی مهندسی برلین(1)

  

 مقالة پیش‌روی شما ترجمة فارسی گفتاری است که در 27 اکتبر 1964م. توسط امام سید ابوالحسن ندوی از علماء بزرگ دیوبند هند در دانشگاه مهندسی برلین  ایراد شده است. به هنگام ایراد این سخنرانی، علاوه بر اساتید و دانشجویان دانشگاه برلین، نمایندگان طیفهای مختلف نیز حضور داشته‌اند. این سخنرانی در کنار چند گفتار دیگر ایشان، در مجموعه‌ای به نام «سخنان صریحی با غرب» به سه زبان عربی، انگلیسی و اردو، از سلسله آثار این اندیشمند جهانی و دعوتگر بزرگ قرن بیستم، انتشار یافته است.

گفتاری از: امام سید ابوالحسن ندوی
ترجمه: عبدالمقسط بنی‌کمال



این نخستین‌ باری است که برای بنده فرصت گفت‌وگو با ملت بزرگ آلمان و تبیین پیام اسلام برای آنان، در شهر برلین (پایتخت کشور آلمان)، فراهم شده است. اهمیت و حساسیت این فرصت گرانبها و ارزشمند را کاملاً درک می‌کنم.
مردم آلمان از قدیم‌الایام به شجاعت، ماجراجویی، پشتکار و تلاش خستگی‌ناپذیر مشهور بوده‌اند. با همین ویژگی‌ها، این ملت توانست شخصیت‌های بلندهمت و تأثیرگذاری تربیت نماید که بر افکار و اندیشه‌های جهان غرب تأثیر عمیق و ژرفی بر جای گذارند. در اینجا به طور ویژه از سه شخصیت مهم نام می‌برم که تأثیر عمده‌ای بر افکار و اندیشه‌های مردم غرب داشته‌‌اند، و هر یک از آنان مؤسس یک مکتب و مدرسة فکری، و در نوع خود منحصر به فرد بوده‌اند.
نخستین فرد مارتین لوتر(Martin Luther)  [1483 ـ 1546م.] است. وی نهضت اصلاح ساختار کلیسا، بازگشت دوباره به کتاب مقدس و مهار اقتدار لجام‌گسیختة پاپ و کشیشان را آغاز کرد و تأثیر عمیقی بر اروپای مسیحی گذاشت و توانست مذهب جدیدی [مذهب پروتستان] را بنیان نهد.
دومین فرد گوته (Goette) [1749 ـ 1832م.] است. او به شرق و شعر و عرفان شرقی محبت و دلبستگی زیادی داشت. به مطالعة اسلام روی آورد و تأثرات خویش را نسبت به پیامبر اسلام ابراز کرد و بر شعر و ادبیات آلمان اثر ماندگاری بر جای گذاشت.
سومین فرد نیز کانت (Kante) [1724 ـ 1804م.] است. او کسی بود که عقل‌گرایی اروپا را به چالش کشید و دایرة عقل و قلمرو آن را مشخص نمود. کانت در عهد اخیر ژرف‌اندیش‌ترین فیلسوف آلمانی بوده، و دو کتاب «نقد عقل محض» و «نقد عقل عملی» او تأثیر عمیق و گسترده‌ای بر اندیشه و فلسفة غربی بر جای نهاده است.
این سه جنبش و یا مدرسة فکری، در ایجاد شور و حرکت و انقلاب، نقش ویژه‌ای داشته‌اند و هر یک حامل دیدگاههای اصلاحی و انقلابی‌‌ای بودند که نه تنها مردم آلمان بلکه تمام اروپا و غرب به آن اذعان کرده‌اند.

خصوصیات و همت‌بلند مردم آلمان 

انقلاب، شور و هیجان، و بی‌قراری ذهنی در خمیرمایة ملت آلمان وجود دارد. همین گرایش به تحول و انقلاب و بی‌قراری ذهنی بود که به تمام و کمال در شخصیت کارل مارکس [1818 ـ 1883م.] بروز کرد و توانست بخش عظیمی از مردم کره زمین را مضطرب و آشفته سازد؛ به گونه‌ای که انقلاب او بزرگترین شورش علیه نظامهای اقتصادی قدیم به شمار ‌آمد.
جنبشهایی که از آنها یاد کردم، در واقع انقلاب و شورش‌هایی بودند که گاه دایرة آنها وسیع و گسترده و گاه تنگ بوده است، گاه اثری عمیق بر جای گذاشته‌اند و گاه کم تأثیر بوده‌اند. ولی واقعیت این است که ملت آلمان در بلندهمتی و تهور، تلاش برای به دست آوردن موقعیت ویژة جهانی و خودباوری جایگاه ویژه‌ای دارد.
عامل اصلی جنگ جهانی اول (1918 ـ 1914م.) و دوم (1945 ـ 1939م.) که در دنیای سیاست و قدرت از آنها به عنوان دو رویداد یا دو قمار مهم یاد می‌شود، این بود که در این ملت بزرگ شور و ولوله‌ای پیدا شد، استعدادها و تواناییهایش بروز کرد و در وجودش همت و خودباوری پدید آمد. امروز نیز این شرار سرزندگی در خاکستر این ملت نهفته است و ملت آلمان از صلاحیتهای فوق‌العاده‌ای برخوردار است. اگر چنین نبود، ملت آلمان نمی‌توانست صدمة سنگین این دو جنگ بزرگ را تحمل نماید و این تراژدی قیامت‌گونه را که برای فلج ساختن یک ملت و ناامید ساختنش از زندگی کافی است، مدیریت کند. و ممکن نبود پس از جنگ جهانی دوم، از آوارهای ساختمان‌ها و ویرانه‌های کارخانه‌هایش، این تمدن، این صنعت و این سرزندگی و قدرت سر بر‌آورد و با روحیه‌‌ای جدید و شور و هیجانی دوباره، فصل نوینی را در زندگی خود آغاز نماید.

شکست و بدشانسی آلمانها
اما تجارب و ماجراجویی‌های این ملت بزرگ نتوانست نظام مذهبی و فکری اروپا را کاملاً دگرگون سازد و در به وجود آوردن دنیایی جدید که در هر چیز با دنیای قدیم متفاوت باشد، موفق گردد.

در دو جنگ جهانی بر سر چه چیزی جنگیده شد؟
جنگهای جهانی گذشته برای اهداف و مقاصد پاک و نیکی انجام نگرفتند؛ برای مسیحیت، ارزشهای اخلاقی و یا انسانی به وقوع نپیوستند. هدف آنها این نبود که از سلطة رهبران مستبد و پاپها نجات یافته و تحت قیادت و رهبری افرادی عادل و شایسته درآیند. این جنگها برای برکندن فسق، فجور، بی‌عفتی و درنده‌خویی در نگرفتند. با عرض پوزش باید بگویم که در حقیقت هدف این نبردها صرفاً به دست آوردن اقتدار و سلطه بود. به عبارتی روشن‌تر این جنگها برای این درگرفت تا دنیا با همة مفاسد، بی‌عدالتی‌ها و غارتگری‌ها، تحت سلطه و قیمومیت یکی از دو طرف جنگ قرار گیرد.

مسئولیت ملت بزرگ آلمان چه بود؟ 

 آنچه از ملت بزرگ آلمان با توجه به جایگاهش متوقع بود، این بود که انقلابی گسترده‌تر و فراگیر‌تر از همة انقلابها و جنگهای بنیان‌برافکن و خانمان‌سوز به مردم جهان عرضه کند؛ انقلابی که نه تنها برای آلمان و اروپا بلکه برای تمام بشریت مفید باشد و بشر را با آرامش و اطمینان واقعی هم آغوش سازد؛ انقلابی منحصر به فرد، تأثیرگذار، پر توان، دارای صلاحیت‌های ذاتی، و از تمام انقلابهایی که رهبران بزرگ آلمان در گذشتة دور یا نزدیک به وجود آورده‌اند، کارآمدتر باشد. امروز آلمان با قافلة غرب همگام است و بعضاً در صنعت، مهارت و کثرت تولیدات گوی سبقت را می‌رباید. در پدید آوردن امکانات، تولیدات صنعتی و نیازهای رفاهی زندگی، سیر صعودی خود را می‌پیماید. اما نبوغ و توانایی این ملت، مهارت و کنترل و تحمل آن شکوفا شده است و در این میدان از بسیاری از کشورها و ملتهای هم‌جوار خود پیشی گرفته و در میان ملل دنیا و بازارهای جهانی، در صف اول قرار گرفته است. از این ملت انقلابی و بلندهمت و از کشوری که خاستگاه و آماجگاه انقلابها بوده، امید می‌رفت که با تمدنهایی که انسان را به یک موجود گمراه و سرکش و یک نیروی ویرانگر مبدل ساخته‌اند، مبارزه کند. تمدنی که انسان را به یک موجود ماشینی و فاقد چشم و گوش مبدل کرده است. نه روح دارد نه دل، نه عقیده دارد نه وجدان. تمدنی که تمام دنیا را مبدل به قمارخانه و یا دکان قصابی نموده و زندگی را کاملاً بازار داد و ستد ساخته است. این تمدن شگفتی، تازگی، تنوع، ژرف‌نگری و حرارت را از زندگی سلب کرده است. ملت آلمان باید علیه تمدنی پرچم مبارزه بلند می‌کرد که زندگی را یک سفر بی‌پایان و توأم با مشکلات همیشگی ساخته است. زندگی را بسان مسابقة دوومیدانی‌ای قرار داده که برای آن خط پایانی در نظر گرفته نشده است، و سرگرم چنان تلاش و تک‌ودویی قرار داده است که هیچ نتیجه‌ای از آن حاصل نمی‌شود. زندگی‌ای که انسان عصر حاضر را همانند یک دستگاه مکانیکی بار آورده است که پیوسته به دور خود می‌چرخد و از حرکت نمی‌ایستد. زندگی‌ای که با ارزش‌ترین سرمایة انسان را از او ستانده و از والاترین کرامت و شرافتش او را محروم ساخته است که همانا ایمان و یقین، اخلاص بی‌آلایش، عشق پاکیزه و سرمایة غم‌خواری و خیرخواهی است.
آنچه امید می‌رفت این بود که از میان ملل غربی، ملتی بپاخیزد و با تئوریها و نظریه‌پردازی‌های دروغین و ارزشها و معیارهای ساختگی مبارزه کند؛ ارزشها و معیارهایی که ساختة عقل و دست خود انسان است و انسانها به پرستش آنها می‌پردازند. این ارزشهای دروغین همان خواسته‌های مادی روزافزون زندگی، مدهای جدید و همة مواردی هستند که جامعة بشری بدون دلیل آنها را به نسل انسانی تحمیل می‌کند. همان مالیاتهای کمرشکنی که آرامش زندگی و آزادی واقعی را از انسان سلب می‌کند. در این اوضاع از ملت آلمان ـ که اروپا قدر او را ندانست ـ امید می‌رفت که پرچمدار این انقلاب حقیقی و مبارک قرار بگیرد و نه تنها مسیر کشور خود بلکه مسیر تمام دنیا را عوض کند و افق جدیدی را در برابر چشم جهانیان بگشاید.

اشتباهی که آلمان مرتکب شد 

بر خلاف این انتظار، آلمان از اعضای وفادار خانوادة غرب باقی ماند. حال آنکه غرب رفتار مناسب و عادلانه‌ای با آن نداشته و همیشه با نگاه حسادت بدان ‌نگریسته است. آلمان همان مسیر دنیای غرب را انتخاب کرد، با افکار آنها ‌اندیشید و نبوغ و مهارت خود را در خدمت آنها درآورد و سعی نکرد پا را از این فراتر نهد و از دایره‌ای که غرب مشخص کرده بود، بیرون رود. چنان گامی برنداشت که سرنوشت خود و دنیا را تغییر دهد، قیادت و رهبری همیشة دنیا را به دست گیرد، و در راستای برقراری روابط پسندیده با دیگر ملت‌ها، جایگاه آلمان را از نگاه همسایگانش تا حد شایسته‌ای ارتقا بخشد.
اگر آلمان این گام جسورانه را برمی‌داشت، گامی که هیچ یک از ملت‌های اروپایی یارای مقابله با آن را نداشتند، می‌توانست این دایرة تنگ و خودساخته را که اروپا قرنهاست در آن زندگی می‌کند، درهم بشکند. این اقدام، قدیم و جدید و مشرق و مغرب را متحول می‌ساخت و دنیا را از فرجام دردناک مادیگرایی و زورگویی و سلطه‌طلبی که علوم و پیشرفت‌های جدید زمینة آن را فراهم ساخته است، رهایی می‌بخشید. آنگاه اقداماتی که انقلابیون در سایر بخش‌های اروپا در زمینة اقتصاد، جامعه و سیاست انجام داده‌اند، در برابر این اقدام و جهش بزرگ بیش از یک بازی کودکانه اهمیت پیدا نمی‌کرد.

 تضادی شگفت‌آور 

تضادی که برایم شگفت‌آور و نامفهوم است، این است که اروپا از طرفی سرشار از نشاط و سرزندگی است، رهبری بخش بزرگی از دنیای متمدن را به عهده دارد، پرده از اسرار کائنات برداشته، نیروهای مادی را به تسخیر خود درآورده و با واژه‌هایی همچون سستی و جمود و ایستایی نا‌آشناست، ولی از طرف دیگر رهبری روحی و معنویش بر عهدة مذهبی است که انسان را به رهبانیت و ترک دنیا فرا می‌خواند. در میان انسان و پروردگارش قرار دادن واسطه را لازم می‌داند. به دادن کفاره معتقد است؛ کفاره‌ای که به انسان می‌آموزد تا متکی به دیگران باشد و اعتماد و باور انسان را نسبت به استعداد، قدرت اراده و عمل خودش از بین می‌برد. ارزش عمل و منفعت تلاش انسان را در نگاهش می‌کاهد. و جالب اینجاست که مبلغان و نمایندگان این مذهب در اروپا تا مدت مدیدی بین انسانهای جستجوگر، بلندهمت و نیز بین علم و عقل حایل بوده‌اند. آنها سرپیچی از دیدگاهها و مطالبی را که توسط مفسران کتاب مقدس و اهالی کلیسا ارائه می‌شد، حرام می‌دانستند و اگر شخصی با تکیه بر عقل و تجربة خود به چیز تازه‌ای پی می‌برد و یا دیدگاه نوینی را ارائه می‌کرد، مجرم شناخته ‌شده و با چنان سنگ‌دلی و مجازاتهای وحشتناکی مواجه می‌گردید که در سراسر تاریخ ادیان سابقه‌ای از آن نمی‌توان یافت.

نظرات 8 + ارسال نظر

سلام علیکم برادر
خداوند به شماخیر دنیا وآخرت عطا فرماید
مطالب زیبایی را در وبلاگتان می گذارید
موفق باشید
التماس دعا

علیکم السلام و رحمة الله
جزاکم الله الفردوس
التماس دعا

ابوشعیب 1390/09/11 ساعت 08:02 ق.ظ http://abooshoaeb.blogsky.com/

السلام علیکم ورحمة و برکاته ،الله مهربان توفیق هر چه بیشتر را برای خدمت به دین برایتان عنایت بفرماید جزاکم الله خیرا . از اینکه به وبلاگ بنده سری زده بودید و نظر لطقی نوشته بودید نیز متشکرم .

علیکم السلام و رحمة الله
دعای شما برای ما مایه ی برکت و رحمت است .
خداوند شما را هم در راه خدمت به دینش توفیق عنایت کند .
جزاکم الله خیرا

omid 1390/09/11 ساعت 10:02 ق.ظ http://honafa.blogfa.com

سلام برادر گرامی وبلاگ زیبا ومفیدی دارین اجرکم عندالله.لطفا در صورت تمایل تبادل لینک بفرمایین.

سلام برادر امید
ممنون
وبلاگ شما هم خیلی زیباست .
همه ی مطالبش عالین بخصوص این مطلبش :

http://honafa.blogfa.com/post-8.aspx

ضمنا وبلاگ زیبایتان را لینک میکنم .
جزاکم الله خیرا

خدمت تمامی کاربران عزیز سلام عرض میکنم .
متاسفانه در عنوان این مطلب اشتباهی رخ داده که نیاز به اصلاح دارد .
امیدوارم با لطف بی پایانی که دارید بنده را ببخشید .
ضمنا در وبلاگ برخی از دوستان هم نظر دادم و متن عنوان را به اشتباه برایشان فرستادم .
از این دوستانم هم عذر خواهی میکنم .

السلام علیک و رحمةالله و برکاته
برادر عزیز نظر شما ویرایش شد

علیکم السلام برادر عزیزم
سپاسگزارم

زهرا 1390/09/11 ساعت 02:37 ب.ظ http://liberatrice.blogfa.com

با سلام و احترام
نکته ی مورد نظر اعمال شد

با تشکر فراوان

سلام بر شما
لطف نمودید .
اجرکم عندالله

لاتحزن 1390/09/11 ساعت 05:37 ب.ظ http://laatahzan.blogfa.com/

گاهـــی وقتا ما انسانها به بن بست می رسیم به انتـــهای همه راه ها در سردرگمـــی کامل سیر می کنـــــیم و نمی دونیم چه راهی برای انتخاب صحیح هستش که خداوند تبارک و تعالی مارو به استخاره و مشورت با خودش راهنمائی و سوق میده ..بیشتر مردم نمی دونن چه وقت و کجا از راه نجات استخاره استفاده کنن میخوام اینو به عنوان یه رسم یه عادت یه فرهنگ بین مردممون جا بندازیم به کمک هم دست در دست هم بیائید به همه یاد بدیم و همه روبه انجام دادن این عمل نیک و صالحه مشوق باشیم تشویق کردن دیگران به انجام اعمال صالحه کسی ثوابی برای منو شما میشه دوست من...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مجهولات ذهن پیرامون لوح محفوظ
دوستی پرسیده بودند

خداوند به لوح المحفوظ چه نیازی داشت که اون رو نوشت ؟
اگر برای ماست ! چرا به آن دسترسی نداریم ؟
اصلا لوح المحفوظ چه فایده ای برای ما دارد ؟
لوحی که همه حقایق در آن ثبت شده و از دسترس ما خارج است !

به علت اینکه جواب کمی طولانی شد و در نظرات اجازه ارسال نداشتم در پستی مجزا قرار دادم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با دو اپ جدید سپاسگذار همراهی و نظرات پر مهر شما ایمانی عزیز هستم

abuhamed 1390/09/11 ساعت 06:57 ب.ظ http://abuhamed.blogsky.com

سلام علیکم
با مطلب منهج امام غزالی به روز شدم
سری بزن به ما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد