نکاتی چند درباره دعوت و گفتگو :
دوست دارم در اینجا نکاتی چند درباره دعوت و گفتگو به خاطر اهمیت ویژه ای که دارند، یادآوری کنم و آ ن اینکه :
اولاً: واجب است حق پدری و مادری و احترام به آنها رعایت شود، و جایز نیست با پداران و مادران، همچنین با برادران و خواهران، با ادعای اینکه چون گناهکار و عاصی یا بدعتگذار و منحرف هستند، برخوردی درشت و خشن نمود. این امر به هیچوجه باعث آن نمیشود که حقوقشان، خصوصاً حق والدین در نرمش قول و گفتار با آنها از بین برود:
( و إن جاهداک علی أن تشرک بی ما لیس لک به علم فلا تطعهما و صاحبهما فی الدنیا معروفا) .
[ هرگاه آن دو، تلاش و کوشش کنند که چیزی را شریک من قرار دهی که کمترین آگاهی از بودن آن سراغ نداری، از ایشان پیروی نکن، (ولی در عین حال) با ایشان در دنیا همیشه به طرز شایسته رفتار کن ] .
در این آیه، بحث از گناهی بزرگتر از شرک به میان آمده و آن اینکه تلاش و کوشش جهت کشاندن و انحراف مؤمن به شرک میباشد؛ حال این گناه هر چند از طرف پدر و مادر هم باشد و آن دو، گناهی بزرگتر از شرک هم انجام دهند، خداوند در این صورت از اطاعت آنها نهی میکند، اما در عین حال، به نیکی و خوشرفتاری با ایشان امر میفرماید و نشان میدهد که گناهان هر چقدر هم بزرگ باشند، باعث نمیشود که حق پدری و مادریشان رعایت نشود. خداوند فرد را از اطاعت والدین در این مورد بازمیدارد، و به نیکرفتاری و مصاحبت با آنها، به شیوهای شایسته و پسندیده امر میفرماید.
هر کس بحث و گفتگوی ابراهیم علیه السلام با پدرش را در قرآن کریم ـ در سورة مریم ـ بخواند، چگونگی آداب فرزندان در دعوت پدران را، ولو اینکه مشرک هم باشند و به شرک هم دعوت کنند و اصرار داشته باشند، خواهد دید.
پس اگر پدر و مادر، مسلمان باشند و حتّی نافرمانی کنند و مخالفت هم نمایند، حقشان چگونه خواهد بود؟!
ثانیاً: حق سن، و بزرگی و کوچکی آن را مراعات کنند و به آنها احترام بگذارند و نباید بین آن فرق و جدایی اندازند.. شایسته نیست با بزرگ همچون کوچک سخن بگویند و با پیران همچون جوانان رفتار نمایند، به پندار اینکه اسلام همة مردم را مساوی و یکسان میداند! این فهم غلط و نادرستی از آن مساواتی است که خواسته شده است؛ یعنی مساوات و برابری در کرامت و انسانیت و حقوق عمومیشان که تمامی انسانها در آن برابرند، و هیچگونه منافاتی با حقوق ویژهای که رعایتش واجب است ندارد؛ مثل: حقوق خویشاوندی، همسری، همسایگی، ولایت امر و غیره.
از آداب اسلام است که: کوچک به بزرگ احترام بگذارد، همچنانکه واجب است بزرگ به کوچک مهربانی کند.. در حدیث نبوی آمده است: «از ما نیست کسی که کوچک ما را نبخشد، با او مهربان نباشد، بزرگ ما را احترام نگذارد و عالم و دانشمند ما را نشناسد»، و این یعنی اینکه لازم است حقّشان را بشناسد.
«از ما نیست!».. به راستی چه چیزی از این بیزاری شدیدتر است؟! هر کس، هر چقدر هم بخواهد آن را تأویل کند!
در حدیثی دیگر آمده است: «احترام و گرامیداشت کسی که موهایش سفید شده است، از اجلال و بزرگداشتهای خداوند متعال است».
برگرفته از : کتاب نصیحتهای پدرانه به جوانان اسلام
تألیف: دکتر یوسف القرضاوی
ترجمه: فائز ابراهیم محمد